4-3-8- زمان
ریال155,000
مقاله تا اطلاع ثانوی بصورت رایگان در اختیار علاقمندان قرار میگیرد. لطفا کد تخفیف 9cN5RL68 را برای دریافت رایگان مقاله وارد کنید.
عنصر زمان در طراحی برنامه درسی
نویسنده: سلمان آخش
تاریخ دریافت: 1399/2/27 تاریخ پذیرش و انتشار: 1399/4/17
مقدمه
برنامه درسی[1] یکی از ارکان اساسی نظام آموزشی است. یکی از مباحث مطرحشده در رشته مطالعات برنامه درسی مربوط به عناصر برنامه درسی است، برنامه ریزان قبل از شیوههای اجرایی و عملی برنامه درسی باید به طراحی برنامه درسی بپردازند. در حوزه طراحي برنامه درسي[2] عناصر تشکیلدهنده یک برنامه درسی و چگونگی کاربرد آنها مطرح میگردد. ازنظر هيلدا تابا[3] (1962) طراحی برنامه درسی، بیانیهای است كه عناصر برنامه درسي را مشخص میکند و بيان میکند كه چه ارتباطي با يكديگر دارند، اصول و الزامات آن سازمان را براي شرايطي كه تحت آن عمل میکند را نشان میدهد. یکی از عناصر مهم در برنامه درسی و آموزش، عنصر زمان[4] است. از بین صاحبنظران برنامه درسی فرانسیس کلاین[5] (1991) و اکر[6] در طبقهبندی عناصر به عنصر زمان اشاره داشتهاند.
مفهوم، اهمیت و جایگاه زمان در برنامه درسی
در تعریف مفهوم زمان میتوان گفت که زمان ازجمله منابع ارزشمند و محدودی است که در اکثر فعالیتهای انسان نقش اساسی دارد. آیزنر[7] (2002) زمان را از مهمترین منابع آموزش و مدارس میداند و ازنظر او رابطه بین میزان زمان اختصاصیافته به موضوعات و یادگیری آنها معنادار است، بهطوریکه هر چه در طول هفته به یک موضوع درسی زمان بیشتر اختصاص یابد احتمال موفقیت و یادگیری در آن درس بیشتر است. ازنظر معلمان و مربیان زمان تنها عامل محصورکننده تدریس و یادگیري به شمار میرود، به همین دلیل باید نهایت استفاده را از آن برد و هرگز نباید آن را هدر داد (آقازاده و احدیان، 1387).
یادگیري در صورتی درونی میشود که دانش آموزان فرصت درگیر شدن با مطالب را داشته باشند. ازاینرو کارول[8] معتقد است استعداد نه بهعنوان یک پدیده ثابت ارثی، بلکه بهصورت مقدار زمانی که شخص نیاز دارد تا مطلبی را بیاموزد یا مهارتی را کسب کند، تعریف میشود (سیف، 1398).
زمان از منابع غیرقابلبرگشت در سازماندهی فعالیتها که تمام فعالیتهای انسان را تحت تأثیر قرار میدهد. محدود بودن زمان و گستردگی فعالیتهایی که انسان به دنبال انجام آن است سبب میشود تا تناسب بین زمان و بهرهوری فعالیتها از دغدغههای اصلی باشد. استفاده نامناسب از زمان سبب اتلاف هزینهها و منابع خواهد شد (بلوسی،1385).
آنچه زمان به آن اشاره دارد این است که محتوای انتخابشده به همراه استفاده از شیوهها و مواد در جهت دستیابی به اهداف برنامه در یک چارچوب زمانی ارائه میگردد. برنامه درسی ازلحاظ زمانی، بایستی بهگونهای ارائه گردد که بهطور مؤثر شناخت و یادگیری مطلوب را در فراگیران ایجاد نماید، چراکه هر محتوایی را نمیتوان در هر قالب زمانی یاد داد. ازاینرو برنامه ریزان درسی هنگام تدوین برنامه درسی[9] باید این مؤلفه را مدنظر قرار دهند (مرزوقی همکاران،1398).
بهطورکلی تعلیم و تربیت در زمان صورت میپذیرد، بازمان بهپیش میرود و ناگزیر از زمان تأثیر میپذیرد؛ بنابراین به نظر میرسد بهرهگیری مطلوب و ثمربخش از زمان، تعلیم و تربیت را ثمربخش و مطلوب میسازد. در حقیقت یکی از مقومات تعلیم و تربیت پیشرو، زمان و آگاهی از مسائل مربوط به آن است، تدریس نیز اگر بخواهد سودمند و معطوف به نتیجه باشد باید با مدیریت بر زمان توأم گردد. لذا مناسب است فراگیر را متناسب بازمان آموزش داد و تربیت کرد، آموزشدهندگان دانش و اندوختۀ علمی خویش را بهتناسب زمان افزایش و توسعه بخشند. همچنین اهداف آموزشی، محتوا، تکنولوژی و سایر عناصر برنامه درسی بازمان هماهنگ باشند.
دیدگاهها و دستاوردها درباره عنصر زمان در آموزش و برنامه درسی
در خصوص عنصر زمان از سوی اندیشمندان داخلی و خارجی حوزه برنامه درسی دیدگاهها، دستهبندیها و مباحث مختلفی مطرحشده است که در ادامه به مهمترین دیدگاهها در این خصوص پرداخته میشود. لازم به ذکر است که ازآنجاییکه این مقاله یکی از عناصر برنامه درسی با عنوان زمان را بررسی میکند تأکید بر دیدگاههایی است که به عنصر زمان در قالب طراحی برنامه درسی پرداختهاند و ارتباط آن را با عناصری چون محتوا و فعالیتهای یادگیری و سایر عناصر مشخص نمودهاند:
در بین اندیشمندان داخلی مطالعات برنامه درسی مهر محمدی (1389) در مورد نسبت برنامه درسی بازمان آن را به دودسته محدود و گسترده تقسیم کرد. زمان در معنای محدود: در این نوع نگاه زمان یک عنصر از عناصر برنامه درسی و بهعنوان ظرف زمانی محتوی و فعالیتهای یادگیری است. زمان در معنای گسترده: که درواقع همان فلسفه برنامه درسی است و ناظر به نوع، جنس، خصلت و جهتگیریهای برنامه درسی و تبیین محیط زمانی حاکم بر برنامه درسی است. بدیهی است که رویکرد این مقاله بر اساس دیدگاه اول یعنی زمان در معنای محدود است که به زمان بهعنوان یکی از عناصر برنامه درسی توجه شده است.
در تقسیمبندی دیگر (موسی پور،1385، ص 14) دو دیدگاه در رابطه بازمان و فرایند آموزشوپرورش را مطرح مینماید:
دیدگاه اول زمان بهعنوان ظرف آموزش: در این دیدگاه زمان یکی از عوامل از پیش تعیینشده فعالیتهای یاددهی یادگیری است و برنامهریز ناچار است به توجه به محدودیتهای آن، به تصمیمگیری اقدام کند. استدلال این گروه این است که عمر آدمی کوتاه است و باید در همین فرصت محدود به کسب تجربه پرداخت. دیدگاه حاکم بر برنامهریزی آموزشوپرورش بیشتر کشورها همین دیدگاه ست که در آن اهداف در سطح کلان و توسط سیاستمداران گرفته میشود.
دیدگاه دوم زمان بهعنوان ابزار آموزش: در این دیدگاه، نقش محوری به هدفهای آموزشی داده میشود و زمان بهعنوان تابعی از هدفها، لحاظ میشود. وقتی زمان بهعنوان تابع هدف است، تحقق هدفها مشخص میکند چه مقدار زمان به آموزش اختصاص یابد. بهتبع این حکم، برنامه ریزان درسی مجاز هستند که مقدار زمانی را که برای تحقق هر یک از انواع هدفها لازم است، مورداستفاده قرار دهند. در این نوع نگاه، به محدودیتهای زمان توجه نمیشود. استدلال این دیدگاه این است که اولاً به هنگام انتخاب هدفها اصول واقعبینی حاکم است و ثانیاً اگر هدفی حائز ارزش برای دستیابی است، پس باید زمان لازم را به آن اختصاص داد.
فتحی واجارگاه (1388) اعتقاد دارد هنگامیکه از عنصر زمان در برنامه درسی سخن به میان میآید، زمان اختصاصیافته برای ارائه محتوای برنامه درسی بیش از هر چیز توجه ما را به خود جلب میکند. بهعبارتدیگر، زمان در برخی از نوشتههای حوزه برنامه درسی به زمان اجرای برنامه درسی و گاهی نیز در جریان آموزش بهاشتباه معادل برنامه درسی قلمداد میشود؛ اما زمان نه معادل برنامه درسی است و نه محدود به زمان ارائه محتواست (فتحی واجارگاه و همکاران،1388).
در اسناد بالادستی کشور ایران و در بخش مبانی نظری سند تحول بنیادین تربیت رسمی و عمومی به پیوستگی زمان تحصیل در طول سال تحصیلی، زمان آموزش متناظر با ساختار کلان و خُرد برنامه درسی، توجه به بُعد درون و بُرون مدرسهای نیز به عنصر زمان توجه شده است (شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1390، ص 384).
در بین اندیشمندان خارجی، کلاین (1985) نوع نگاه به عنصر زمان را در سه الگوی برنامه درسی به شکل زیر تبیین کرده است:
الگوی مبتنی بر موضوع درسی[10]: در این الگو به عامل زمان چون امکان محدود نگریسته شده است که دانشآموز و معلم موظفاند، بیشترین استفاده را از این عنصر بکنند، معلم دانشآموز را درگیر تکالیف آموزشی میکند، همچنین زمان به بخشهای مختلف تقسیم میشود و به هریک از موضوعات درسی ساعات خاصی اختصاص مییابد.
الگوی مبتنی بر دانشآموز[11]: در این الگو معلم زمان را انعطافپذیر و از پیش تعیین نشده نگاه میدارد. زمان بهصورت منبعی مطرح است که مسئولیت استفاده از آن برای رسیدن به هدف بر عهده دانش آموزان است، همچنین زمان یادگیری محدود به داخل و خارج از کلاس نیست و میتواند در هر موقعیت زمانی شکل بگیرد.
الگوی مبتنی بر جامعه[12]: عنصر زمان بهعنوان یکی از امکانات عمومی، مطرح است که دانشآموز به اقتضای مسئله موردمطالعه از آن استفاده میکند (مهرمحمدی و همکاران،1393). از سه الگوی حاضر الگوی مبتنی بر جامعه مبنای این مقاله است.
کاتون[13] (1989) زمان آموزش و یادگیری را متأثر از پنج عامل 1- استعداد و ظرفیت یادگیری 2- توانایی و قابلیت فراگیر برای فهم موضوع خاص 3- تمرکز بر یک موضوع 4 – فرصتهای یادگیری 5- ماهیت موضوع یادگیری میداند.
کاتون تقسیمبندی خود را مبتنی بر تحقیقات آندرسون[14] (1983) و فیشر[15] همکارانش (1985) درباره عنصر زمان به شرح زیر بیان میکند.
زمان اختصاصیافته[16]: به میزان زمانی که برای آموزش در یک موضوع خاص تعیین میشود، بدون آنکه به کیفیت اجرای آن پرداخته شود. مثلاً بر اساس سند ملی برنامه درسی ایران، زمان آموزش در هر یک از پایههای دوره ابتدایی 925 ساعت است (سند ملی برنامه درسی،1391).
زمان مدرسه:[17] به زمانی که صرف فعالیتهای رسمی در مدرسه میشود و بیشتر به تعداد روزهای مدرسه اشاره دارد و معمولاً بهصورت سالانه هفتگی و روزانه تعیین میگردد. این فعالیت شامل اجرای برنامه درسی، فوقبرنامه، فعالیتهای اجتماعی و فردی دانش آموزان در درون مدرسه است. بهطور مثال در کشور ماسال تحصیلی از اول مهرماه شروع میشود برای بعضی از دانش آموزان خرداد تمام میشود و برای بعضی دیگر تا پایان شهریورماه سال بعد ادامه دارد.
زمان شروع[18]: به زمانی که فرد برای آموزش در مدرسه بر مبنای سن پذیرفته میشود، زمان شروع میگویند. زمان شروع، نشانگر آمادگی برای استفاده از آموزش است. در کشور ایران مبنای شروع آموزش در دوره ابتدایی و پایه اول 6 سال تمام هست.
زمان کلاس:[19] میزان ساعتی که در هرروز در کلاس اختصاص مییابد و دانش آموزان آن را بهطور مستمر تجربه میکنند. زمان کلاس تابع مقررات خاصی است و به کشش دانشآموز بستگی دارد. بهطور مثال در دوره ابتدایی و برای هر پایه در طول هفته 25 ساعت در نظر گرفته میشود. زمان هر جلسه در پایههای اول، دوم و سوم 45 دقیقه و در پایههای چهارم، پنجم وششم 50 دقیقه هست.
زمان لازم برای موضوع درسی:[20] آن بخش از زمان است که صرف یک ماده درسی خاص میشود و به دانش ویژه و موضوع بستگی دارد. این زمانبر اساس هدفهای موردنظر تعیین میشود ونشان دهنده اهمیت یک موضوع در نظام آموزشی است و در همین زمان است که بحث اولویت محتوا مدنظر قرار میگیرد که کدام برنامه درسی در اول وقت و کدام در آخر وقت ارائه گردد. مثلاً وقتیکه در مدرسه تعیین گردد که در طول هفته در روزهای یکشنبه و سهشنبه در ساعت اول 45 دقیقه به درس علوم پرداخته شود.
زمان درگیر شدن با موضوع درسی:[21] منظور مدتزمانی که دانش آموزان به موضوع درسی توجه کرده و در فرایند یادگیری شرکت دارند. زمان درگیر شدن، به تعاملات معلم و دانشآموز مربوط است و متأثر از تعداد دانش آموزان، شرایط کلاس درس، موضوع درس، توانایی معلم و انگیزه دانش آموزان است. مثلاً وقتی معلم در کلاس درس ریاضی در طول 30 دقیقه برای 20 دانشآموز پایه سوم مفهوم عمل ضرب کردن را تدریس کند و از آنها سؤال کند و آنها را به فعالیتهای گوناگون مشغول نماید.
زمان مرده آموزشی:[22] زمانی که در طول هر کلاس یا ساعت درسی هیچ کاری در آن انجام نمیشود، زمانی که معلم به هر دلیلی در مدیریت آن زمان ناموفق بوده است. مثلاً در یک درس مهمی مثل علوم تجربی به دلیل عدم تسلط معلم بر کلاس درس دانش آموزان به بحثهای حاشیهای مثل ورزش بپردازند و آنوقت را تلف کنند.
زمان مدرسه، زمان شروع، زمان کلاس درس و زمان ماده درسی بهصورت رسمی توسط نظامهای آموزشی تعیین میشوند؛ اما زمان درگیر شدن با موضوع درسی یک مسئله مرتبط با تدریس است که مقدار آن را جو حاکم بر کلاس، یادگیرنده و معلم تعیین میکنند.
با نگاهی به دیدگاههای ذکرشده در مورد عنصر زمان میتوان گفت که در مبحث زمان در معنای محدود به عنصر زمان بهعنوان ظرف زمانی محتوی و فعالیتهای یادگیری اشارهشده است. در دیدگاه زمان بهعنوان ابزار آموزش به سطح تصمیمگیری خرد (برنامه ریزان درسی) اشاره دارد و دنبال این است که برای تحقق هدفها چه مقدار زمان لازم است و زمان موضوع درسی، زمان کلاس درس، زمان درگیر شدن را مشخص کند و به هدفهای از پیش تعیینشده زمان اختصاص دهد. در قسمت الگوهای طراحی مبتنی بر جامعه که عنصر زمان را یک فرصت میدانند که برنامه درسی و فراگیران میتوانند با توجه به شرایط از آن استفاده کنند. در زمان درگیر شدن با موضوع درسی به زمانی که فراگیران در کلاس درس بهصورت فعال درگیر فعالیتهای کلاسی هستند و در فرایند یادگیری شرکت دارند، اشاره دارد. در این دیدگاهها سعی شده که عنصر زمان در بافت و زمینه طراحی برنامه درسی مورد تحلیل قرار گیرد. ازاینرو بهعنوان مبنای این پژوهش قرار دارند.
نتیجهگیری
زمان یکی از مؤلفههای مهم و تأثیرگذار در آموزش و برنامه درسی است که در تدوین برنامههای آموزشی و درسی باید به آن توجه کرد. اینکه میگویند زمان همهچیز است این جمله اهمیت زمان را نشان میدهد، اما هنوز در مورد نحوه استفادهی درست از زمان در بین مردم و نظامهای آموزشی تردید وجود دارد. زمان ابزاری است که برنامه ریزان قادر نیستند آن را افزایش دهند، زمان برای اثربخشی محدودیت میآفریند و مادامیکه مدیریت زمان بهدقت صورت نگیرد، یادگیری و یاددهی رو به ضعف و تحلیل میرود. همواره متناسب با ویژگیهای فرهنگی–اجتماعی و همسو با پیشرفتهای علمی، نقطه نظرات متفاوتی از سوی صاحبنظران نسبت به زمان آموزش و برنامه درسی وجود داشت که ابعاد مختلف آن را موردمطالعه قرار دادهاند؛ بنابراین بررسی و ارزیابی این مؤلفه مهم میتواند نتایج مهمی در جهت برنامهریزی مؤثر در نظام آموزشی در برداشته باشد.
منابع
- آقازاده، محرم؛ احدیان محمد (1387). راهنمای روشهای نوین تدریس برای آموزش و کارآموزی. تهران: انتشارات آییژ.
- بلوسی، عفت (1385). بررسی اجمالی عنصر زمان و نقش آن در آموزش. تهران کمیسیون برنامه درسی و تربیتی آموزشوپرورش.
- برنامه درسی ملّی جمهوری اسلامی ایران (1391). نگاشت چهارم، دبیرخانهی طرح تولید برنامهی درسی ملّی.
- سیف، علیاکبر (1398). اندازهگیری، سنجش و ارزشیابی آموزشی. تهران: نشر دوران.
- شورای عالی انقلاب فرهنگی (۱۳۹۰). مبانی نظری سند تحول بنیادین تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران. تهران: شورای عالی آموزشوپرورش.
- مرزوقی، رحمتالله؛ ترکزاده، جعفر؛ جباری، سوسن؛ نوروزی، نصرالله (1398). طراحی چارچوب برنامه درسی تربیت مربی پیشدبستانی در نظام آموزشوپرورش جمهوری اسلامی ایران. مجله علمی پژوهشی پژوهش در برنامه درسی، دوره 2، شماره 1، ص 29-1.
- مهرمحمدی، محمود (1389). نسبت برنامه درسی بازمان. چاپنشده.
- مهرمحمدي محمود و همكاران (1393). برنامه درسي نظرگاهها، رويكردها و چشماندازها. تهران: انتشارات به نشر (انتشارات آستان قدس رضوي)، سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
- موسی پور نعمتالله (۱۳۷۸). روند تحولات عنصر زمان در برنامههای درسی مقطع ابتدایی ایران (۱۲۸۸-۱۳۷۷ ه.ش), فصلنامه تعلیم و تربیت، دوره 15، شماره 1، ص 116-97.
- موسی پور، نعمتالله (1385). زمان آموزش، سند ملی آموزش، کمیته مطالعات نظری خرده نظام برنامهریزی درسی و تکنولوژی آموزشی، تهران.
- Anderson, L. (1983): “Instruction and Time – on – Task: A Review”. NASSP Curriculum Report, 10.
- Cottn,Kathleen.(1989).Educatinal time factors.Avaliableat:http/www.nwrel.org/scpd/sirs/9/cu2.html.
- Eisner, E. (2002). The Arts and the Creation of Mind. Yale University Press, New Haven.
- Fisher, C.W, and D.C.Berliner (edu). (1985): Perspectives on Instructional Time, New York. Langman.
- Kilpatric Jeremy,and swaford jane,(2012).helping chidren learn marhemarics,translated version.
- Klein, M. F. (1985). Curriculum design. International Encyclopedia of Curriculum, Arieh Lewy (Ed.), pp. 1163-1169.
- Klein, M.F. (1991). A conceptual framework for curriculum decision making. In M.F. Klein (Ed.), The politics of curriculum decision making: Issues in centralizing the curriculum (pp. 1-41). New York: State University of New York Press.
- Taba, H.(1962). Curriculum development: theory and practice. New York, NY: Harcourt, Brace & World.
[1] . Curriculum
[2] . Curriculum Design
[3]. Taba, Hilda
[4]. Time
[5]. Francis Klein
[6]. Acker
[7]. Eisner
[8]. Carol
[9]. Curriculum development
[10]. Curriculum-based model
[11]. Student-based model
[12]. Community-based model
[13]. Cottn.
[14]. Anderson
[15]. Fisher
[16]. Dedicated time
[17]. School Time
[18]. start time
[19]. Classroom Time
[20]. Instructional Time
[21]. Time- on- Task
[22]. Dead Time
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.